ماجرای تولد یوهن هر

یه روز گرم تابستون توی اتافم خوابم برد،هواخیلی گرم بود ...

هوا داشت تازه سورمه ای می شد کنار خونه عمو، تو روستامون (تو استان هرمزگان) داشتن دو یا سه تا خروس سر می بریدن که یه دفه از سمت کوه جلو خونمون یه پرنده اومد اونم سورمه ای بود

یکی که نمی دونم کی بود داشت واسم توضیح می داد که این پرنده اسمش" یوهن هره"

(uhanhar)

و وقتی که دو سه تا خروس با هم سر می برن از صدای ناله اونا پرواز می کنه میاد !!!!

و وقتی این پرنده میاد آخر زمانه !!!؟؟؟

من هم با تعجب" یوهن هر" رو نگاه می کردم

شبیه اون پرنده بود که تو بشقاب قدیمی مادربزرگ دیده بودم ؟!

یه دفه از خواب بیدار شدم" یوهن هر" تو خوابم بود، ولی الان یه "یوهن هر" دیگه اومده تا کمک کنه ...

هر کی احتیاج داره باید بهش کمک کرد...

باید خوب باشیم ...